حتما آموزش ضمن خدمت برای پرسنل پرستاری تحت مدیریت جناب عالی ضروری است.
آیا به وضعیت سرویس بهداشتی بخش ها رسیدگی می شود؟
شکوه و گلایه از وضعیت غذایی بیمارستان که قصه درازی دارد
گاهی اوقات به طور سر زده به بخش های تحت مدیریت خود سرکشی کنید.
نکته:
1-در ادبیات رایج امروزی ، رضایت مردم از خدمات ارائه شده توسط ارگان ها بالاخص بیمارستان ها به شاخص اصلی سنجش کارآمدی از سوی مراجعه کنندگان تبدیل شده است و منجر به افزایش اعتماد عمومی به ارگان مربوطه می شود. از آن سو، عدم رضایت مردم از خدمات ارائه شده باعث پیدایش حس بدبینی،نفرت و از بین رفتن جو اعتماد عمومی و یا ایجاد حس ناکارآمدی در آن ارگان مربوطه می شود.
2- انتظار طولانی برای دریافت خدمات و تلقی پائین بودن کیفیت و عدم پاسخگویی صحیح در بیمارستان های دولتی از عمده ترین دلایل نارضایتی از بخش درمان است که در افکار عمومی، مطبوعات و رسانه ها مطرح می شود.
3-اختلاف سلیقه بین پرسنل (اعم از دکتر ها و پرستارها) به ظاهر با تجربه در بیمارستان های آموزشی در نحوه برخورد با بیمار و اطرافیان او باعث سردرگمی پرسنل و حتی بیماران و از همه مهم تر ایجاد جو سنگین برای همراهانی که از ظاهرشان می توان بوی سادگی را فهمید ،خواهد گردید و نکته جالب توجه همانگونه که در بالا اشاره گردید،پافشاری پرسنل و کادر درمانی مبنی بر خودداری از پاسخ گویی به سوالات بیماران و یا همراهان بیمار است که خود نتیجه ای جز فروپاشی اخلاقی و بی اعتمادی نخواهد داشت.
ریاست محترم بیمارستان حتم دارم که جناب عالی نیز واقفید که:
دولت برای افزایش سطح رضایت مردم از خدمات دولتی (از جمله خدمات بهداشت -درمان)، بالاخص در بیمارستان های دولتی آنهم در مراکز آموزشی-درمانی طرحی موسوم به طرح تکریم ارباب رجوع راه اندازی نموده و دستگاه های دولتی را ملزم به اجراء آن نموده است. تکریم ارباب رجوع برنامه هفتم از ۷ برنامه تحول اداری است و این به آن معنا است که تکریم ارباب رجوع محصول اجراء سایر برنامه های تحول اداری (منطقی نمودن اندازه دولت، تحول در ساختارهای تشکیلاتی دولت، تحول در نظام های مدیریتی، تحول در نظام های استخدامی و بهسازی نیروی انسانی دولت و اصطلاح فرآیندها، روش های انجام کار و توسعه فن آوری اداری) است.
شما کدام خط یا سطر نوشته های اینجانب را تعبیر به تکریم ارباب رجوع می کنید؟ آیا این است معنای تکریم در بیمارستان تحت امر شما؟ یا اصلاً از اساس نه تنها ما را بلکه تعبیر ما را نیز با خط بطلان کشیدنی محو می کنید؟
آیا ارگان تحت مدیریت خود را مبرا از همه اتفاقات منفی میدانید؟ شک ندارم که خود شخص جناب عالی تمامی تلاش خود را در جهت اجرایی شدن تمامی دستورات به کار می گیرید،اما خب باید نظارت بیشتر و دقیق تر و با مسببین برخورد شود.
جناب رییس،مگر اینجا ملک شخصی است که علایق و سلایق افرادی که به تازگی وارد بیمارستان شده و از تجربه کافی در مواقع بحرانی برخوردار نمی باشند ،در شرایط بحرانی تأثیر گذار باشد؟
رییس محترم ،افراد معمولاً در شرایط ویژه ای به مراکز ارائه خدمات بهداشتی -درمانی مراجعه می کنند. استرس، نگرانی و درد از ویژگی های مراجعه کنندگان به واحدهای بهداشتی و درمانی است. در این شرایط روحی، رفتار پرسنل بهداشتی و درمانی در جلب رضایت خدمات گیرندگان بسیار مؤثر است.
بعضی از پرسنل و بالاخص دکترها آموزش رفتار صحیحی با همدیگر نه در راستای تکریم ارباب رجوع را بیاموزند که می تواند درآینده برای این دوستان در شرایط بحرانی مدیریت بحران را معنا کند.
ما منکر رفتار شایسته و در خور و شأن بعضی از ارائه دهندگان خدمات بیمارستان مذکور نبوده و نیستیم،که این را هم جزء وظایف میدانیم ،اما باید ذکر کرد.
منظور ما عده محدودی هستند که عملکرد دیگران را نیز تحت الشعاع خود قرار می دهند.
ریاست محترم بیمارستان ولایت آیا تا به حال در شبانه روز و به صورت سر زده به بیمارستان تحت مدیریت خویش رفته اید؟
و آیا می دانید که مثلاً و یا گاهاً نیروی خدماتی تحت مدیریت جناب عالی پشت سیستم نوبت دهی مثلاً برای آزمایش می نشیند؟آن هم به بهانه سریع راه انداختن کار بیماران ؟
آیا می دانید که اکثر ارائه دهندگان خدمات درمانی در حین کار نیز در فضای مجاری در حال وبگردی هستند؟مگر نه این است که اینجا با جان بیمار سرو کار دارند؟
آقای دکتر،یکی از مهمترین محورها و معیارهای درمان بیماران در بیمارستان ها بر اساس اصول مبتنی بر شنیده ها از بیمار،اطرافیان بیمار و در نهایت شواهدی است که با جواب آزمایشگاه ها به دست می آید.
حال در نظر بگیرید حال بیماری اورژانسی است و باید دو ساعت به بالا در انتظار جواب بنشیند و بعد دو ساعت پزشک عمومی با دیدن برگه آزمایش جواب را به بخش اورژانس واگذار نماید.
خب این دیگر چه حکایتی است؟ اگر نیاز به دو ساعت معطلی برای شنیدن جواب بود که دیگر نیازی به مراجعه به بیمارستان نبود.
و اینجاست تفاوت بیمارستان خصوصی و دولتی، در نوع برخورد و تکریم ارباب رجوع.
به راستی چرا باید اینگونه باشد ؟
آیا طرز تفکر ما غلط است یا نحوه برخورد و عدم نظارت دقیق دوستان اشکال دارد؟
آیا به نظر شما دکترها و دست اندرکاران بیمارستان های خصوصی حق چنین برخوردی با بیمار و اطرافیان بیماردارند؟
جواب قطعی را خود شما نیز میدانید.
مدیر محترم بیمارستان، این بیمارستان در سفر رهبر انقلاب اسلامی به قزوین و از اعتبارات رهبری برای رفع مشکلات و معضلات درمانی بیماران ساخته شده است.
و سوال اساسی که در فکر اینجانب خطور می کند اینکه، راستی تا چه اندازه در راستای اجرای منویات رهبری در خصوص بهداشت و تکریم ارباب رجوع حرکت کرده اید؟
بد نیست تا با ارزشیابی میدانی از مراجعه کنندگان نتیجه کار خویش را به صورت آنلاین دریافت کنید.
فراموش نکنید که شما خادم مردمید در قبال کار حق الزحمه خود را نیز دریافت می کنید و هیچ منتی بر مردم ضعیف نیست ،در چنین بیمارستان هایی باید تکریم ارباب رجوع معنا پیدا کند نه در بیمارستان های خصوصی.
بسیاری از بیماران مراجعه کننده از بازنشستگانی هستند که سال ها چرخه اقتصادی مملکت را به حرکت درآورده و ما ها به راحتی آب خوردن پول بیمه را از حقوقشان کسر نموده و اینک باید به جای برخورد خوب با بدرفتاری مواجه شود.
و فراموش نکنید و بدانید که این واقعیت تلخی است که اگر این افراد نباشند طبابت نیز معنا نخواهدداشت.
آیا در مرکز آموزشی درمانی ولایت ، ارزیابی از خدمات آموزشی- درمانی و نحوه تکریم ارباب رجوع در جهت افزایش استاندارد و اعتبار بخشی برای نیل به اهداف و خواسته های متفاوت اجرا می شود؟
ما منکر آموزشی بودن بیمارستان مذکور نبوده و نیستیم،اما چه خوب است تا در کنار دکترهای جدید و تازه دکترهای با تجربه نیز اضافه گردند،اینجا تیم فوتبال یا باشگاه بازیکن ساز که نیست،اینجا با جان مردم سروکار دارد نه با پل یا یک سازه فلزی.
افراد معمولاً در شرایط ویژه ای به مراکز ارائه خدمات بهداشتی درمانی مراجعه می کنند. استرس، نگرانی و درد از ویژگی های مراجعه کنندگان به واحدهای بهداشتی و درمانی است. در این شرایط روحی، رفتار پرسنل بهداشتی و درمانی در جلب رضایت خدمات گیرندگان بسیار مؤثر است.
پس بیایید با استفاده از نیروی انسانی دارای مهارت بالا، خلاق و تحول گرا، دید و نگاه منفی به اینگونه بیمارستان ها را تغییر بدهیم.
مقدمه:محمدیه شهری است با معماری پیشرفته با رعایت سبک شهرسازی مدرن ، شهری با فضای سبز با سرانه تعریف شده برای هر شهروند و نورپردازی نوین در جهت زیباسازی شهر تا موید این معنا باشد که محمدیه پایلوت شهرسازی،فرهنگ و زیباسازی در کشور است.
شهر در حال گسترش جمعیتی و فضاهای تجاری و مسکونی است و به نظر می رسد همه شئونات و جوانب در این زمینه اندیشیده شده است و دلیل بر این مدعا نیز استقرار ادارات و ارگان های دولتی جهت ارائه خدمات در همه شئون و افزایش عملیات و پروژه های عمرانی از قبیل پارک ها ، مجتمع های تجاری در حال ساخت است.
نکته اول: شهر با همه خوبی ها و نکات قابل توجه خالی از عیب نیست ، اضافه شدن ناحیه شهری مهرگان به محمدیه و سرازیر شدن جمعیت ناحیه مذکور به شهر با وسایل نقلیه شخصی مشکلاتی به وجود آورده است به طور مثال اگر از چهارراه معلم به سمت خیابان اصلی حرکت کنید شاهد ترافیک شدید در اوج ساعات شلوغی شهر خواهید بود.
و یا در منطقه 4 و 5 روبه روی کوچه حافظ و در اوج ساعات رفت و آمد شاهد ترافیک سرسام آوری هستیم و دریغ از حضور یک نفر از عوامل محترم راهنمایی و رانندگی و چندین و چند مورد دیگر.
ترافیک هایی که در صورت عدم رسیدگی سال های بعد منجر به مشکل لاینحل خواهد شد،اما سوال اصلی اینجاست که چرا جای عوامل محترم راهنمایی و رانندگی در این خیابان و خیابان های دیگر کمرنگ و در مواقعی خالی است؟
گاهاً این سوال در ذهن خطور می کند که شاید راهنمایی و رانندگی شهر با کمبود نیرو مواجه است؟همیشه اگر مشاهده کرده باشید صبح ها چند نفر از پرسنل وظیفه و کادر محترم راهنمایی و رانندگی فقط نقش نظارهگر را ایفا می کنند و این نمی تواند موید نظم در شهر باشد، نباید منکر این قضیه باشیم که با در دست داشتن دفترچه جریمه می توان تا حدودی از افزایش تخلفات و تصادفات جلوگیری کرد.
گویا دوستان محترم راهنمایی و رانندگی محمدیه باور ندارند که محمدیه شهر ده سال پیش نیست.و روزانه شاهد هجوم جمعیت به این شهر هستیم.
شهر نیازمند مدیریت قوی در حوزه مربوطه بالاخص راهنمایی و رانندگی است. باید با جذب نیروهای جدید و اضافه نمودن به کادر پرسنل در نظم و امنیت و جلوگیری از تنش های مربوطه و سرایت به شهروندان جلوگیری کرد.
نکته دوم :تردد و پارک خودروهای سنگین در شهر محمدیه و ناحیه شهری مهرگان مدت هاست که مشکلاتی از قبیل آلودگی صوتی، مشکلات ترافیکی و گاهاً بروز تصادفات فراوان که گاهی منجر به خسارات جانی می شود را منجر شده است. و باز هم شاهد کاهش حضور راهنمایی و رانندگی و تذکر جدی به رانندگان خودروهای مذکور هستیم.
و دلیل بر این ادعا نیز گذری بر کوچه ها و بلوارهای اصلی شهر زدن و پارک خودروهای سنگین را به نظاره نشستن است .
درهم ریختگی مبلمان و چهره شهر، تخریب زیر ساختهای معابر و تاسیسات تنها بخشی از رهآوردهای تردد و پارک وسایل نقلیه سنگین در سطح شهر محمدیه و ناحیه شهری مهرگان است.
تردد ماشین های سنگین در بسیاری از شهرها به خصوص در شهر محمدیه به معضلی بزرگ تبدیل شده و مشکلات عدیده ای را برای مردم ایجاد کرده است .
همین چند وقت پیش شاهد برخورد یکی از همین خودروها با تابلوی شهرداری محمدیه و ایجاد خسارت به تابلوی مذکور بودیم.
و یا شاهد جداشدن قسمت هایی از قطعات خودروهای سنگین از اتاق اصلی در سطح شهر بودیم که خوشبختانه منجر به خسارات جانی نشد،اما تا کی؟
اگر این بار اتفاقی خدای ناکرده برای افراد بیفتد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
گاهاً بسیاری از مردم شهر محمدیه درباره پارک و توقف خودروهای سنگین در حاشیه خیابان ها و معابر نارضایتی خود را اعلام کرده اند اما کو گوش شنوا ؟
دوستان چه خوب است به رانندگان خودروهای سنگین تذکر داده شود تا برای پارک خودروها به پارکینگ بزرگی که برای خودروهای سنگین در نظر گرفته شده مراجعه نمایند تا دیگر این خودروها در خیابان پارک نکنند.
نباید فراموش کنیم که توقف خودرو های سنگین ویژه یک محله یا مکان خاصی نیست، اگر شب ها سری به کوچه ها و خیابان های سطح شهر بزنید می بینید که کامیون ها در اکثر خیابان ها پارک شده اند.
متأسفانه برخی از رانندگان وسایل نقلیه سنگین، با وجود ممنوعیت تردد خودروهای سنگین در داخل شهر ، خود را به نزدیک ترین فضای خالی و خیابان نزدیک محل سکونت شان می رسانند و خودروهایشان را پارک می کنند.
پلیس راهنمایی و رانندگی می تواند با برخورد قاطع با این افراد باعث شود که کوچه و خیابان های سطح شهر به پارکینگ خودروهای سنگین تبدیل نشود.
پایان سخن اینکه: سهل انگاری و اهمال در امور مربوطه منجر به صدمات جبران ناپذیری خواهد شد که شاید زمان گذشته باشد.
نباید حضور کمرنگ پلیس راهنمایی و رانندگی بخش محمدیه منجر به بروز حوادث شود.
هزار بار نوشتیم و داد و فریاد زدیم اما کو گوش شنوا؟دعوا و تصادف رانندگان و ماشین ها را دیدیم و به دوستان انتقال دادیم ،اما فقط خودمان شنیدیم و خودمان .با خود اندیشیدیم که این یک بار را هم به دوستان عزیزتر از جان انتقال داده و عرض کنیم که بابا سال 95 در حال نزدیک شدن به روزهای پایانی است و مسافران و گردشگران برای بازدید وارد شهر خواهند شد، بیاید فکری برای رفع معضل و مشکل این خیابان بکنیم.ناسلامتی چشم و چراغ شهره و اولین خیابان ثبت شده در ایران.
کافی است یک بار،فقط یک بار، سری به خیابان شهدا یا همان سپه سابق ابتدای خیابان راه آهن قزوین بزنید، ترافیک ،بازارچه ،مسجد جامع،آب انبارها،همه و همه حکایت از شلوغی و ازدحام جمعیت خیابانی را دارد که شاه راه اصلی برای اتصال چندین خیابان به یکدیگر می باشد.
خیابانی که این روزها برای عده ای از شهروندان و مالکین خودروهای خدمات رسان تبدیل به معضلی لاینحل شده است.
کافی است فقط یک بار ،سر چهار راه سپه بایستید و ابتدای خیابان راه آهن را تماشا کنید.
کافی است با مسافر یا توریستی که برای اولین بار قدم به این خیابان گذاشته هم کلام شوید.
کاروان سرای قدیمی شهر را که به نظاره بنشینی ،ناخود آگاه به این می اندیشی که به راستی روزگاری در هوای پاک قزوین نفس می کشیدی و با صدای شتر ها و شتربان و شیهه اسبان و قاطران مأنوس شده بودی و اما اینک ماشین ها و دود و دم این ماشین ها نه تنها نفست را گرفته اند که هیچ،بل آثار بی رمقی را در چهره اش می توان مشاهده نمود.
ساعت 18،چهارراه شهدا(سپه)
ترافیک به اوج خود رسیده،نزدیکتر که بیایی بی توجهی رانندگانی را مشاهده می کنی که با پارک های اریب تاکسیهای خود، بی توجه به نظم شهر و قانون راهنمایی و بی اهمیت به وقت شهروندان چنان ترافیکی به بار آورده اند که می توان از آن با نام فاجعه نام برد.
به راستی چه کسی مسئول بی نظمی تاکسیهای مسیر سپه به شهر صنعتی لیاءاست؟
چرا هیچ ارگانی پاسخگو نیست؟
کدام ارگان را باید به دادگاه وجدان کشاند؟
چرا کسی از پاسخگو بودن طفره می رود؟
چرا وقت شهروندان برای بعضی از مسئولین دست اندرکار ارزشی ندارد؟
چندین مرتبه شاهد درگیری رانندگان این مسیر به دلیل پارک هایدوبله وگاهاًسوبله از نزدیک بوده ایم. گوئیا اینان مالکان خیابانی شده اند که دیگران باید برای عبور از آن عوارض هم بپردازند.
چه کسی مسئول رسیدگی به این چنین مشکلات است؟
سازمان حمل و نقل،سازمان تاکسیرانی و یا ارگان دیگر....؟
شورای ترافیک؟شهرداری؟راهنمایی و رانندگی؟
هرچند خویشتن خویش را آزرده خاطر میکنم ، برهوت پاسخگویی مسئولین و مدیران شهر مدت هاست که هر منتقدی را به انزوا کشانده،چرا کسی پاسخگوی چنین معضلاتی نیست؟
مگر کم مطلب و مقاله در خصوص ترافیک و ازدحام ماشین های منتهی به خیابان راه آهن،سلامگاه و تهران قدیم نوشته شده؟چرا هیچ کس جوابگو نیست؟
مگر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)کم از ضرورت پاسخگویی مسئولین گفته اند؟
چرا ما جواب خود را نمی گیریم؟
این یک حق است ،حق طبیعی،حق طبیعی یک شهروند،من به عنوان یک شهروند آیا حق بهینه از شهر،خیابان،و هوای پاک را ندارم؟
دوستان ،برای یک بار که شده سری به مسیر تاکسی های فوق بزنید.
دوستان،قزوین، این شهر باستانی زیر چرخ های بی نظمی ها نابود می شود ،یکی از این بی نظمی ها ترافیکی است که در اثر برنامه ریزی غلط به وجود آمده است،
چرا جانمایی دقیقی در این زمینه صورت نمی پذیرید؟
واقعا کسی جلودار قلدر بازی این دوستان نیست؟
ساعت 18 ،روز؟!!!
خبر فوری:مجمع انتخاباتی هیات فوتبال قزوین که قرار بود در مورخه 95/05/17 برگزار گردد در دقیقه نود متوقف و به زمان دیگری موکول شد، (کاملاً بی سرو صدا و در سکوت خبری رسانه های استان).
مقدمه:
داستان این روزهای هیات فوتبال استان ما شباهت های زیادی به قصه های ناتمامی دارد که هر روز برای شنیدن پایان خوشش لحظه شماری می کنیم ،اما دریغ و صد افسوس که گرفتار سرابی شده ایم که ما را فرصتی برای نجات نیست و آن طوری که در ذهن تداعی می کنیم،خلاف آن اثبات می شود.
و یا به عبارت دقیق تر،چرخه این روزهای هیأت فوتبال استان توسط دستان عده ای از سیاسیونی که برای رسیدن به منافع شخصی یا جناحی از هیچ کوشش و تلاشی برای رسیدن به اهداف خود دست بر نمی دارند،به سمت و سوی دلخواه در حال چرخیدن است.
تلنگر:
بعد از مجمع انتخاباتی هیات فوتبال در مورخه 91/09/28 تا به امروز هیأت فوتبال رنگ و بوی خوشی ندیده است، از انتخاب شهردار وقت الوند برای مدیریت هیات فوتبال گرفته تا رفتن وی از استان به لحاظ کاری که طبق قانون نمیتوانست در مدیریت فوتبال باشد.هرچند که وی اسماً رییس بود اما رسماً با حضور کم رنگ و استفاده از نیروهای دیگر در بدنه هیات فوتبال باعث اعتراض جامعه فوتبال گردیده و فوتبال قزوین را تا حدودی به سراشیبی هدایت نمود.همه این عوامل دست به دست هم داد تا در شرایطی که وی درحال سپری کردن دوران سه ساله مدیریت هیات فوتبال بود و قانونآ نمی توانست در مسند هیأت باشد به پیشنهاد مدیرکل ورزش و موافقت علی کفاشیان،فرد دیگری سرپرست هیات فوتبال شود.
یادآوری:
بعد از تعیین سرپرست فوتبال برای استان، فوتبال قزوین کج دار و مریز به راه خود ادامه می داد تا اینکه 9نامزد به نام های محمد ملکی نژاد، مجید رضایی ، حسین باجیوند ، ستارآقامحمدی ، حسین بهزادپور ، علی صفری ، مهدی عبدالرزاقی ، تورج نبی زاده و ولی محمد زمانی برای انتخابات هیات فوتبال استان ثبت نام کردند.ثبت نام افراد مذکور فوتبالی ، ورزشی ودلسوز که نوید بخش بارقه ای از امید در دل ورزش دوستان بالاخص فوتبال دوستان و فوتبالیست های استان بود تا در ذهن خویش تداعی کنند که هیأت رو به موت فوتبال قزوین با انتخاب فرد ورزشی و فوتبالی شناسنامه دار که قبلاًامتحان پس داده و کارنامه قابل قبولی دارد،در حال احیا شدن خواهد بود.
نکته:
طبق قانون اساسنامه فدراسیون فوتبال ،پروسه زمانی ثبت نام تا تشکیل مجمع نمی بایست بیش از 3 ماه باشد،امری که در فوتبال قزوین اتفاق افتاد،به این صورت که صلاحیت نامزدهای ثبت نامی از سوی دستگاه های نظارتی استانی دیر اعلام شده و فدراسیون فوتبال ثبت نام این افراد را باطل اعلام کرده و اعلام نموده که می بایست ثبت نام مجدد صورت گیرد و این اتفاق دوباره یعنی اینکه سرپرستی بیش از 6 ماه ادامه داشته که خلاف قانون است.
ثبت نام مجدد صورت گرفته و این بار آقایان مجید رضایی،حسین باجیوند،ستارآقامحمدی، حسین بهزادپور ،صادقی نژاد ، مهدی عبدالرزاقی ، تورج نبی زاده برای شرکت در انتخابات ثبت نام کرده و مجدداً صلاحیت نامزدهای ثبت نامی مورد بررسی قرار گرفت.
تشکیل مجمع انتخاباتی هیات فوتبال برای انتخاب رییس از زمان ثبت نام دوم قرار بود که در تاریخ مشخص شده برگزار گردد و یه همین منظور کاندیداها در حال رایزنی فوتبالی برای انتخاب خویش برای رسیدن به مسند ریاست فوتبال استان بودند (امری کاملا طبیعی و بدیهی در پروسه انتخابات) که با کمال تأسف انتخابات فوتبال باز هم به تعویق افتاد ،آن هم برای بار دوم .
به راستی جناب مدیر کل اگر این بار نیز انتخابات به تعویق افتاده و زمان تعویق نیز بیشتر از سه ماه باشد آبروریزی فوتبالی در قزوین اتفاق نخواهد افتاد؟و در این صورت می توان عنوان کرد که تعویق انتخابات خود دلیلی متقن بر عدم استقلال مدیرکلی شماست که از پس انتخابات به ظاهر ساده اما تمام قد سیاسی بر نیامده و شکی در آن نیست که دخالت افراد سیاسی منجر به تعویق انتخابات شده است.
به راستی جناب مدیر کل؛این است شعار شایسته سالاری ؟
این است عدم دخالت خط ها وجناح های سیاسی در انتخابات فوتبال؟
چرا مدیریت خود را فدای باند بازی های سیاسی می کنید؟خرده ای نیست که گرایش فکری و ایدئولوژی به یک جناح داشته باشید ،ایراد در نقص و عدم پایبندی به شعار شایسته سالاری و عدم رابطه بازی به جای ضابطه بازی است که در اداره تحت مدیریت شما به وضوح دیده می شود و این علامت نشانگر ضعف مدیریتی است که شما از پس آن بر نمی آیید.
جناب مدیر کل؛درد فوتبال استان عدم داشتن مدیریت قوی است که مدت هاست از آن رنج می برد.
مگر نباید انتخابات پاک و سالم تعیین کننده رییس باشد؟اگر هدف انتخاب فرد خاصی است دیگر چه نیازی به برگزاری انتخابات است؟
مگر نبایدانتخابات فوتبال در فضایی عاری از دخالت جناح های سیاسی باشد؟(امری بس محال).
جناب مدیر کل؛ فوتبال قزوین قربانی کج سلیقگی و بی برنامگی دوستان شده است،لطفاً به داد فوتبال برسید.
اگر فردایی باشد و عملکرد شما را در کفه ترازو بگذارند،کفه ترازو به سوی عدم صلابت در مدیریت جناب عالی سنگینی خواهد کرد.
علی ایحال،آنچه بیش از پیش برای اهالی فوتبال استان مهم است ، ورود مدیران ورزشی است که خانواده بزرگ فوتبال احساس نماید میتواند با وجود این افراد، فوتبال استان را در همه زمینه های تشکیلاتی من جمله مباحث اخلاقی ، فرهنگی ، فنی ، اجرایی ، باشگاهی ، اسپانسری، تعامل با دیگر دستگاه ها و... ارتقاء داده و راه ونشان جدیدی را ترسیم نماید. درد امروزی که فوتبال استان به آن دچار شده است به واسطه نگرش های منفی، نگاه بنگاه داری و نگاه واسطه ای است که در سنوات گذشته به آن مبتلا بوده است.اگر خانواده فوتبال می توانست از داشته های مدیریتی ، فنی ، اجرایی و.. خوب استفاده کند چه نیاز بود که هرچند سال شاهد برگزاری مجمع انتخاباتی باشیم.
و سخن پایانی اینکه؛
بیایید وجدان های خود را بیدار کنیم که متاسفانه هیات فوتبال در گذشته انتخاب عقلانی صورت ندادند و با وجود دانستن مشکلات هیات فوتبال و دست های ضربه زنده به آن توانایی برگزاری حتی یک مجمع عمومی را نیز نداشتند.
هیات فوتبال قزوین نیازمند ورود دلسوختگان واقعی خود برای برون رفت از مشکلات مدیریتی است که انتظار می رود شخص مدیرکل ورزش و جوانان با ورود به این معضل مهم و اساسی تکلیف این هیات مهم ورزشی را سروسامان دهد تا فرصت ها و هزینه های بیش از این به هدر نرود.
*****تیتریک:
می خواهد از عرض خیابان عبور کند، نگاهی به نرده های وسط خیابان و به پل عابر پیاده می اندازد،پله های پل زیاد و نرده ها بلند تر از آن هستند که بتواند از روی آن بپرد، در انتخاب صحیح برای عبور از پل برای حفظ جان خط قرمز کشیده و تصمیم غلط را ترجیح می دهد،هر چند پر مخاطره ، از بین نرده ها گذشته و تصمیم خود را عملی می کند، چه سرنوشتی انتظارش را می کشد؟گذشتن از میان نرده ها را هر چند نفس گیر و خطر آفرین، بر بالارفتن از پل به جان میخرد، لابد او نمی داند فاصله بین مرگ و زندگی ممکن است به عرض یک خیابان یا به ارتفاع یک پل عابر پیاده باشد.
****عناوین مهم:
1-افزایش روز افزون
آمار تصادفات عابران پیاده از جمله دلایل
احداث پل های هوایی در مناطق پر تردد است.
2-در بعضی از خیابان ها با وجود اینکه در برخی
مناطق پر تردد پل های هوایی نصب شده است ولی استفاده عابران از این پل ها ی بی
عابر روزانه کمرنگ است.
3-نهادینه نشدن فرهنگ و یا ضعف فرهنگ ترافیکی بین عابرین پیاده برای استفاده
از پل هوایی معضلی است که در بعضی از بلوارها و خیابانها سالانه شماری از افرادی
را که زحمت بالا رفتن از چند پله رابه خود نمی هند و از کف خیابان عبور می کنند،
به کام مرگ می فرستد.
4-طبق آمار راهنمایی و رانندگی تصادفات رانندگی در شهر با رفتار عابران پیاده در ارتباط است که یکی از مهمترین علل آن عدم استفاده از پل عابر می باشد.
مقدمه:
عابران پیاده جزو آسیب پذیرترین گروه ها در بحث حوادث ترافیکی شهری می باشند. یکی از مباحث مهم در ایمنی عابران استفاده از پل های عابر پیاده در سطح شهر می باشد.
همه ما میدانیم که
قوانین راهنمایی و رانندگی در مورد همه کسانی که در چرخه ترافیک نقش دارند اعم از
خودرو، راننده، سرنشین و عابر پیاده وجود دارد اما عابرین پیاده تنها قوانین را
مختص به رانندگان و خودروها می دانند و خود را ملزم به رعایت قوانین ندانسته و
تمام نقاط عرض خیابان بدون توجه به قوانین و مقررات طی میکنند.
و نیز
قبول داریم که زیرساخت ها به صورت مناسب فراهم نیست،اما لازم است که عابرین پیاده
برای حفظ جان خود هم شده از این زیرساخت های اندک به نحو مطلوب استفاده کنند.
و اما سخنی با شهردار محترم منطقه یک قزوین:
مهمترین هدف طراحی و ساخت پل عابر پیاده، ایمنی و تسهیل در رفت و آمد شهروندان است، پلهای عابر پیاده نمونه ای از امکانات مناسب شهری برای تسهیل عبور و مرور عابران همراه با افزایش ایمنی تردد، جلوگیری از حوادث ناگوار و نیز کاهش مشکلات ترافیکی معابر است.
پل های عابرپیاده که برای تامین امنیت شهروندان احداث شده است شاید در طول روز عابرانی به تعداد انگشتان دست هم ندارند؛ تصادف های زیادی درست در زیر پل عابر پیاده رخ می دهد که نمی دانیم برای آن چه کسی را باید مقصر بدانیم؛ عابرپیاده، راننده و یا مسئولان؟
جناب شهردار؛امروز عبور از پلهای عابر پیاده، یکی از نشانههای توسعهیافتگی شهری است که در ردیف فرهنگ شهرنشینی میگنجد، اما متأسفانه این توسعهیافتگی در بینش و عملکرد برخی شهروندان نمایان نیست و درونی نشده است هرچند در کنار مسائلی همچون ضعف فرهنگ ترافیک، عادت نداشتن و عجله داشتن، ناتوانی و بیماری جسمی یا ترس از ارتفاع و... که برخی شهروندان آنها را از دلایل عدم استفاده از پلهای عابر بیان میکنند شاید مکانیزه نبودن پلهای عابر پیاده نیز در بیرغبتی شهروندان به استفاده از پلهای عابرپیاده بیتأثیر نباشد.
هزاران بار مشاهده شده که عابران پیاده به سختی از نرده های به کار گذاشته در وسط بلوار بین دروازه رشت و دوراهی همدان روبه روی ایستگاه های اقبالیه و تاکستان برای تردد بالا می روند، عابرانی از پیر و جوان،زن و مردو از همه مهمتر زنان بارداری که خدای ناکرده در صورت گیر کردن درمیان نرده ها یا افتادن در خیابان موجبات صدمات جبران ناپذیری خواهد شد.
آیا با توضیخات بالا ایمنی عابران تضمین شده است؟
آیا در این زمینه فرهنگ سازی شده است؟
بایک حساب سرانگشتی می توان نتیجه گرفت که هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است،چه بسا می شد در صورت اقدامی، تأثیرات آن را مشاهده نمود.
به قدری تردد عابرین پیاده در این نقطه فراوان شده که گاهاًموجبات ترافیک سرسام آوری شده است و گاهاًبا دوستان شوخی می کنم که شاید ما باید با وسیله نقلیه از پل عابر عبور می کردیم.
شهردار محترم؛هیچ میدانید که امنیت خاطر یک راننده، زمانی که روبه روی خود پل هوایی می بیند و با تصور اینکه عابر از پل هوایی استفاده خواهد کرد، بر سرعت ماشین می افزاید،اما با عبور غیر قانونی عابر پیاده در آن لحظه که منجر به بروز تصادف شود،به مخاطره می افتد؟و ممکن است در این حادثه اتفاق افتاده ما نیز متهم باشیم؟
چرااز نرده های بهتر برای جلوگیری افراد استفاده نمی شود،مثل نرده های میدان شهید بابایی.
چندسال قبل نیز مطلبی در این زمینه به چاپ رساندم اما دریغ از حتی یک جواب خشک و خالی.
چرا خدمات شهری شهرداری شما تابه حال فکری در این زمینه نکرده،نرده های بلوار مذکور طوری شده که این روزها با موتور نیز میتوان از آن رد شد،چه برسد به عابر پیاده.می توان با تغییراتی جزئی و کم هزینه از بروز صدمات ،آسیبها و تصادفات شدید جلوگیری کرد.
حتی فضای سبز وسط بلوار در اثر رفت و آمد فراوان از بین رفته و فضای آن قسمت از خیابان و یابهتر ورودی شهر را به چهره ای بدقواره تبدیل کرده است.
فراموش نکنیم که به طور روزانه هزاران نفر بیشتر از زیر نرده ای رد می شوند که امنیت جانی شان تضمین شده نیست،درست که ما مقصر نیستیم اما چرا دراین زمینه فرهنگ سازی نمی شود؟این همان سوالی است که ما به دنبال آن هستیم؟
شهردار محترم،پل عابر پیاده در تمام دنیا موضوعی مهم و نشانه توسعه یافتگی،چه در زمینه فرهنگ و چه در زمینه شهرسازی است ،لابد که نه، حتماً می دانید که خیابان مذکور یکی از ورودی های شهر است،برفرض ورود یک مسافر یا توریست به شهر و مشاهده چنین تصاویری چه چیزی درذهنش خطور می کند؟آیا بازهم می توانیم دم از توسعه شهرنشینی و فرهنگ شهر نشینی بزنیم؟
مطمئن باشید دیدن چنین تصاویری منجر به تعمیم به همه شهروندان خواهد داد.
بیایید کمی بیندیشیم و نقدپذیر باشیم.
خود من به عنوان یک شهروند ساکن شهر با دیدن چنین صحنه هایی که حتی در دورافتاده ترین شهرهای ایران مشاهده نمی کنم،فقر فرهنگی رااحساس می کنم ،فقری که در عدم ترویج فرهنگ در این زمینه شما نیز به سهم خود مقصرید.
ما می دانیم که کم رنگ بودن فرهنگ احترام به قوانین راهنمایی و رانندگی از سوی عابران پیاده، بخشی از عواملی است که کارشناسان و مسوولان ترافیکی به عنوان دلایل آمار بالای تصادفات و یا گاهاًکشته شدن عابران پیاده می باشد، اما می شود بعد از اقدامات اولیه فوق الذکر(نرده کشی اصولی به گونه ای که حتی بچه کوچک نیز از آن رد نشود) با فرهنگ سازی صحیح تا حدودی از آمارهای نگران کننده تصادفات عابران پیاده کاست.
شهردار محترم ،گذر عابران پیاده از
زیر پل هوایی در خیابان مذکور امری عادی و جا افتاده و آنچه غیر عادی شده گذشتن از روی پلی است که شاید نگاه تمسخر آمیز به دنبال داشته باشد؛
متاسفانه شهروندان در این خیابان با بی توجهی به پل هوایی که برای تسهیل امور
روزمره و تامین امنیت با صرف هزینه های زیاد ساخته شده از عرض خیابان گذر می کنند.
واقعیت
این است بسیاری از شهروندان ما پریدن از روی نرده وسط خیابان یا گذشتن از بین آن را به عبور
از روی پل عابر پیاده ترجیح میدهند ریشه این مشکل عدم وجود فرهنگ استفاده از پل
عابر پیاده است که عبور ازروی پل را کاری بیهوده و وقت گیر میدانیم.
سالمندان،
کودکان و افرادی که توانایی جسمی ندارند حتی افراد معمولی دلیل خود برای عبور
نکردن از پل عابر پیاده را وجود پله های زیاد و نامناسب میدانند که میتوان گفت
این بزرگترین مشکل پل عابر پیاده است، از این رو مسئولان ترافیک شهری برای حل این
مشکل و افزایش جذابیت به ساختن پل های عابر پیاده مکانیزه با پله برقی اقدام کرده
اند.
نتیجه:
آموزش نکات ایمنی مانند استفاده از پل عابر پیاده و خط کشی و نحوه صحیح عبور از خیابان تجهیز و نوسازی پل های فرسوده،افزایش تجهیزات و مکانیزه کردن آنها،طراحی هندسی مناسب و زیبا از مواردی است که موجب سلامت شهروندان وی می شود.
می توان با انجام ابتکاراتی در راستای تشویق شهروندان و ایجاد رغبت برای استفاده آنها توسط مدیران امیدوار بود،پل های عابر پیاده که هر روز در حسرت رهگذر هستند از مهجور بودنی که سالهاست دامنگیرشان شده ، رها شوند.
فراهم کردن زیرساخت
های تردد و عبور و مرور عابران پیاده در شهرها یکی از لازمه های ترافیکی شهری است،
فراهم نبودن زیرساخت های تردد عابرین پیاده و ایمن نبودن گذرگاه های عبور عابران
از مهمترین مشکلاتی است که در حوزه این عابرین در شهرهای این استان وجود دارد.
ساماندهی
گذرگاه های عابرین پیاده، خط کشی مناسب و استفاده از پل های عابر مکانیزه راهی
برای تسهیل تردد عابرین و کاهش حضور آن ها در سطح سواره روهاست
بیایید چهره فرهنگی شهر را با بی فرهنگی عده ای مخدوش نکنیم.