منتقد ،نه تخریب چی

منتقد ،نه تخریب چی

نگاه انتقادی به مسائل روز جامعه
منتقد ،نه تخریب چی

منتقد ،نه تخریب چی

نگاه انتقادی به مسائل روز جامعه

کاشی کاری دیوارها و تمایز جنسیت ها

1-بی شک بعضی از شهروندان جزو آن دسته از افرادی  هستند که هنگام رفت و آمدها و ترددهای روزانه به مناظر و فضای شهری اهمیت می دهند، در دیدگاه این شهروندان، تلطیف و زیبایی شهر منجر به لطافت روح و روان می گردد،در نگاه این افراد می توان چهره زمخت و کریه شهر را با مناظر و فضای سبز  تغییر داد.

2-بانگاهی هنرمندانه و فکورانه می توان به این نتیجه رسید که  باید به این شهروندان حق داد ،زیرا که قدیمی بودن و آثار کهنگی و چرک نشسته  بعضی از دیوارهای ساختمان های شهر،بالاخص ساختمان های مشرف یه خیابان ها، پوستر ها و اطلاعیه های کج و معوج چسبانده شده روی یکدیگر، تبلیغ نویسی کالاها و خدمات روی نمای بناها چهره شهر را زشت کرده که این عوامل همگی حاصل بی توجهی بعضی از شهروندان به نمای ظاهری شهری و همین طور حاصل واگذاشتن امور به حال خود از سوی مسوولان است.


 3- اشکال ناهمگون مذکور که بدون هیچ ریتم و زیبایی در کنار هم قرار گرفته اند باعث آلودگی بصری و روانی شهروندان خواهند شد، این آشفتگی ها و دیگر پدیده های روان خراش که همه روزه در نمای شهرمان می بینیم آثار مخربی بر روح و روانمان گذاشته و  به تدریج موجب شدت گرفتن کسالت ها و اندوه ها می شوند.

4-پس در گیرودار زندگی پر دغدغه امروز چاره ای نیست جز تلطیف فضای زندگی جمعی به واسطه هنر تا به این طریق با کمی دلپذیر شدن محیط زندگی اجتماعی شرایط دشوار زندگی را آسان تر سپری کنیم.

5-چند سالی است که شهرداری قزوین اقدام به همکاری با هنرمندان بومی و غیر بومی  برای زیباسازی دیوارهای مشرف به خیابان‌های شهری از طریق اجرای نقاشی دیواری و یا طرح‌های کاشی شکسته کرده است،اقدامی­تحسین برانگیز و قابل شایسته که علی رغم ضعف محتوایی و اجرایی برخی طرح‌ها، از سوی شهروندان و هنرمندان مورد استقبال قرار گرفته و تا حدودی و به نوبه خود نقش قابل توجهی در تلطیف روح و روان شهروندان داشته است.

بانگاهی فکورانه و هنرمندانه  به آثار و طرح های اجراشده توسط شهرداری می توان به این نتیجه رسید که این آثار بیشتر به مسائل روز جامعه در قالب خدمات شهری و شهروندی و حقوق اجتماعی و شخصیت پردازی توأم با بیان های اجتماعی و رفتارهای اشخاص از قبیل زن ،مرد،کودک و نوجوان همراه با   بازیگوشی های کودکانه در محیط شهری، به قصد ارزش و معنا دادن به دیوارهای مخروبه  و یا نو ساخته پرداخته است .


6-آری،نقاشی­های­دیواری که از آنها نام­برده شد،می تواند علاوه بر جذاب تر شدن شهر ،آن را برای شهروندان خاطره انگیز کند. هنری که سبب می شود نه تنها فضای شهر با تمام آشفتگی هایش برای رهگذران لطیف تر شود بلکه عرصه بسیار مناسبی برای ورود هنر به شهر باشد.

* تمایز در جنسیت ها

هدف نگارنده تخطئه یا  به چالش کشاندن عوامل و دست اندرکاران طرح زیبای کاشی کاری دیوارها نیست ما همان گونه که تشکر و قدردانی خویش را در قالب شهروند عنوان نمودیم ،باید انتقاد خویش را هم در قالب یک شهروند و هم یک منتقد بیان کنیم.

اگرچه هم اکنون نقاشی های دیواری شهرمان رو به افزایش است و طراحی زیبای آنها تا حدودی چهره دل انگیزی به چهره زمخت شهرمان بخشیده است، اما برخی از این نقاشی های دیواری دارای مشکلاتی هستند که رفع آنها، رسیدگی و توجه بیشتر مسوولان زیباسازی شهر را طلب می کند. به عنوان مثال، بیش از نیمی از جمعیت  کشورمان را زنان و دختران تشکیل می دهند،شیرزنانی که در همه زمینه ها و عرصه ها پیشاپیش صفوف بوده و در همه صحنه ها حضور داشته اند، اما گاها با بی مهری و بی محبتی مسئولین قرار می گیرند که گاها و ناچاراً تعبیر به تمایز یا تفکیک جنسیتی می شود و این امر، امر پسندیده ای نیست ،شاید در نگاه بعضی از شهروندان  این امر، امر مهمی نباشد ،اما در نگاه تیز بین بعضی از شهروندان بالاخص زنان، امری مذموم و ناپسندیده است، مثلاً در برخی از این نقاشی های دیواری مذکور هیچ نقش و نگاری از کودکان دختر و زنان دیده نمی شود، شاهد مثال نگارنده می تواند دیوار نویسی جنب شهرک ولایت کنار زیر گذر نصر باشد، در کاشی کاری دیوار مذکور از بازیگوشی های کودکانه پسران ،مردان مسن بر روی نیمکت پارک نشسته و ..دیده می شود و دریغ و افسوس که زنان نقش مستتر کاشی های نقش بسته بر دیوار شهر را ایفا می کنند و  جالب توجه این که کاشی کارها و یا به عبارتی هنرمندان آن اکثراً زن بوده اند.

دوستان نباید فراموش کنیم که در تدوین و اجرای پروژه های سازمان زیباسازی باید سعی شود به نیازهای تمامی قشرهای اجتماعی از جمله کودکان، نوجوانان و میانسالان اعم از زن و مرد  توجه کافی صورت گرفته  و به طور یکسان در تمام مناطق شهری اعم از بافت جنوبی، شمالی و مرکزی با تعادل و تناسب منطقه به اجرا درآیند. امری که در بعضی ازکاشی کاری دیوار خیابان ها بالاخص خیابان مذکور دیده نمی شود.

نباید فراموش کنیم که شهر و فضای شهر حق شهروندان است حق هر شهروند است که بتواند رنگ، نقاشی و دیوار خوب ببینند و در آن دیده شود.حق شهروند است که بدون تفکیک و تمایز جنسی از فضای سرانه تعریف شده استفاده کند.

در چنین هنرهایی که به اجرادر می آیند باید گروه تصمیم گیرنده باشد و درآن گروه جنسیت ها تصمیم گیرنده باشند،این تفکر که فقط ما تصمیم گیرنده هستیم و هرگونه که بخواهیم عمل می کنیم تأثیر ناخوشایندی را بر حال شهروندان خواهد داشت.



حمام قجر ، ترافیک نوروزی و مردودی میراث فرهنگی و صنایع دستی قزوین.

آرام آرام بوی بهار و نوروز می رسد،بوی خرید عید و آجیل و ...همه در تکاپوی خرید از برای عید باستانی و نو شدن و خانه تکانی ها.

در آستانه پیشواز از بهار نوشدن هستیم .

در آستانه دید و بازدیدهای سالیانه اقوام.

در آستانه رونق گرفتن بازار خرید هستیم.

درآستانه تدارک ارگان ها و ادارات برای استقبال از مسافران نوروزی از برای استقبال برای بازدید از میراث فرهنگی و ...

و  باز در آستانه غصه دار شدن همیشگی اهالی خیابان عبیدزاکان ،نه از برای فرارسیدن عید باستانی نوروز و نه از برای نوشدن،بل از برای ترافیکی که  از زمان تبدیل شدن حمام قجر به موزه مردم  شناسی  ایجاد شده است.

ترافیک سرسام آوری که نه تنها آسایش را از مردم این اهالی سلب کرده و رفت و آمد عادی را سنگین نموده، بلکه معضلاتی از قبیل درگیری های فیزیکی مسافران و ساکنان و افراد متفرقه  را ایجاد نموده است.

طبق گقته ها و وعده های دست اندرکاران  و مسئولین امر، قرار بود پارکینگی موقتی در محدوده  حمام  قجر افتتاح گردد،وعده ای به مثابه وعده سرخرمن .

بر همگان واضح و مبرهن است که عبیدراکان محلی است قدیمی که روزهای عادی  زیر باز چرخ های ماشین های دودزای امروزی نفس های آخر خود را می کشد،حال بار ترافیکی  به مناسبت بازدید مسافرین از اماکن باستانی و خردید اشیاء قیمتی که در این محل وجود دارند را نیز اضافه کنید،مردم این محل باید30 روزتمام  معضلات ترافیکی را تحمل کنند و خم به ابرو نیاورند که مباد دوستان تفسیر به بی احترامی به مسافران نمایند.

شنیده ها حاکی است اهالی محترم عبیدز اکان در صدد جمع آوری طوماری برای رسیدگی به مشکلات شان برای ارسال به استانداری هستند.عملی که اگر واقعیت داشته باشد می تواند تعبیر به رسیدگی از برای اجحاف در حق شان دانست.

بهتر نیست تا مسئولین محترم میراث فرهنگی در جهت جلوگیری از بروز مشکلات ترافیکی در آستانه  استقبال از عید نوروز با راهنمایی و رانندگی قزوین نشست و برنامه ریزی داشته باشند؟

و سخنی با مسئولین محترم میراث فرهنگی،به راستی با توجه به غنای فرهنگی و باستانی در قزوین ،هدف کسب درآمد زایی است یا شناساندن فرهنگ غنی و میراث به جای مانده گذشتکان قزوین، این کهن شهر ایران باستان؟

که در هر دو صورت از این آزمون مردود بیرون خواهید آمد.

چرا؟

در حالت اول،اگر به دنبال  کسب درآمد باشید،پس رضایت مردم و ساکنین نزدیک به این میراث  و امثالهم چه خواهدشد؟

آیا مسئولین محترم یک بار به جای اهالی این محل سوار بر ماشین  و به اتفاق خانواده  در ترافیک گیر افتاده اند؟

اگر جای اهالی این محل که همه روزه  این معضل را تحمل می کنند ،بودید چه می کردید؟

و در حالت دوم ،اگر به دنبال شناساندن میراث غنی هستید که باز هم در رتبه بهتری قرار ندارید ،

قزوین در ثبت آثار ملی یکی از رتبه های بالایی است ،اما تعداد  بازدیدکنندگان از این آثار چقدر بوده؟

به گفته اکثر مسافرین فقط یک روز را برای بازدید از فرهنگ و صنایع دستی قزوین اختصاص می دهند و ترجیح        می دهند تا شب نشده شهر را ترک کنند، ،چرا به دنبال راه کار نیستیم؟شاید یکی از معضلات ترافیک باشد.و ....

و سخن پایانی اینکه ،ما فقط به صورت فهرست وار و موضوعی به خیابان عبید زاکان  که یکی از متولیانش میراث محترم فرهنگی است اشاره کردیم،و گرنه معضلات این خیابان فراتر از عناوینی است که اشاره شد،

حتماً و به طور اختصاصی در این زمینه واشکافی خواهیم کرد،البته در آستانه فرارسیدن عید باستانی نوروز.

برهوت پاسخگویی مسئولین شهر به انتقادات.

راهنمایی و رانندگی قزوین و گلاف سر در گم ترافیک؛

ساعت 18 چهارراه سپه ،بی نظمی تاکسی ها و درگیری و ...؛

یخچال خیابانی و اما اگرهای بی جواب؛

افتتاح پروژههای عمرانی ،دوای درد مردم یا بلای جان مردم؛

سخنی با مدیر عامل محترم سازمان پارکها و فضای سبز قزوین؛

توسعه اماکن ورزشی از سعار تا عمل؛

ورزش جنوب شهر پیش به سوی سراشیبی؛

تیترهای وعناوین انتقادی از مسئولین  و مدیران شهر ،دریغ ، افسوس و صد حیف که تا به اکنون هیچ گوش شنوایی را نبوده و هیچ کس را یارای پاسخگویی نیست،و این در حالی است که با مراجعه به مرام نامه هر ارگانی ،بی شک، پاسخگویی به انتقادات را که سرلوحه کاری خویش قرار داده اند را می­ توان به عینه مشاهده نمود.

مگر نه این است که در جوامع دموکراتیک  آزادی بیان و انتقاد از نوع سازنده نه تخریب ،منجر به پیشرفت توسعه و اعتدال خواهد شد؟

مگر نه این است که هر سوألی را جوابی است ؟پس کجاست حس پاسخ به سوأل های بی جواب شهروندان و منتقدین؟

دوستان،من یک شهروندم و دنبال سهم خواهی نبوده و نیستم و نه وابسته به جناحی هستم،خطم خطی است که خارج از چارچوب تعریف شده نظام نباشد،این ها را بیان کردم تا مسئولین و مدیران در تیررس انتقادات بدانند که ما به دنبال تخریب شخصیت ها ،مدیران ومسئولین نیستیم،دوست داریم تا از انتقاداتمان با روی باز استقبال شود،و اگر انتقاد ما صحیح نبوده ،ما را توجیه کنند.بی توجهی  مسئولین و مدیران منجر به مرگ منتقد خواهد شد و این یعنی خطر ،یعنی رکود.

مامستقلیم وآرمان مان نقد کمبودها،نقص­ها،بی برنامه ریزی ها،و عدم به کارگیری رابطه ها  به جای ضابطه ها در ارگان ها و ادارات شهری است.

مگر نه این است که در جامعه های بزرگ انتقاد و پاسخگویی مکمل یکدیگرند؟

مگر نه این است­ که توسعه وآبادانی­ شهر در هر زمینه ای جز با چشمان تیزبین شهروندان    امکان پذیر نیست ؟

مگر مردم ولی نعمتان ما نیستند؟

مگر حق انتقاد ندارند؟

متأسفانه تحمل برخی ها  کم است و نمی توانند برخی حرفها و انتقادات به خود را تحمل کنند، شاید خود همیشه از همه کس و همه چیز انتقاد کنند و شاکی باشند، ولی تحمل دیدن منتقد و شنیدن صدای او را ندارند و بدون توجه به عملکردهای رسانه ای و زحمات و سختی های او ، زود منتقد را سرکوب می کنند و کنار می زنند که این مسأله نشان می دهددر بعضی از ادارات و  ارگان های  ما نقد و انتقاد و نحوه برخورد با منتقد و لزوم پاسخگویی نهادینه و عملی نشده است .

لازم به ذکراینکه  نقد و انتقاد درهای پیشرفت و تعالی را در جامعه باز می کند و صدایی رسا    می­ شود برای گوشهایی که نمی شنوند و  نمی خواهند بشنوند، پس برای رسیدن به این هدف والا باید این امر در جامعه و بالاخص دررده های مدیران صاحب منصب  نهادینه شود و مسئولین در این زمینه از منتقدین  حمایت کنند و دست آنان را برای ارتباط بین مردم و خود و در نهایت شنیدن دردها و دغدغه های مردم بگیرند و یاری کنند، نه اینکه طرد کرده و دورشان کنند و از پاسخگویی خود را کنار بکشند.

متأسفانه از انتقاداتی که به مسئولین تیترهای بالا شده،فقط عوامل محترم شهرداری قزوین در پاسخگویی به انتقاد ما پیشقدم بودند،هرچند قانع نشدیم،اما همین­که به تیتر و نوشته  ما ارزش قائل شده و در مقام پاسخگویی برآمدند خود نشان از پذیرفتن انتقاد و ظرفیت بالایی است که از رده های مدیریتی بالای مسئولین شهرداری نشأت گرفته،و مااین امر را به فال نیک می گیریم ،ولی دیگر دوستان ما را لایق پاسخگویی ندانستند.

مخلص کلام اینکه گاهی بر خویش خویش تلنگری می زنم که لابد در برهوت پاسخگویی  مسئولین و مدیران گرفتار شده ایم و خود را بری از همه انتقادات می دانیم.

و سخن پایانی اینکه ،ما بازهم به سراغ دوستان خواهیم رفت،این بار با تشکیل انجمنی از نویسندگان محلی شهر. 

 

ساعت 18،چهارراه سپه(شهدا)،بی نظمی تاکسی ها و درگیری و ....

ساعت18، چهارراه  سپه(شهدا) ،بی نظمی  و پارک های سوبله چوبله تاکسی های مسیر سپه به صنعتی لیاء

کافی­ است یک بار،فقط یک بار، سری به چهار راه سپه یا همان شهدای قزوین بزنید، ترافیک ،بازارچه ،مسجد جامع،آب انبارها،همه و همه حکایت از شلوغی و ازدحام جمعیت خیابانی را دارد که شاه راه اصلی برای اتصال چندین خیابان به یکدیگر می باشد. هر چند نیک می دانم عبور از خیابان مذکور برای عده ای از شهروندان تبدیل به معضلی لاینحل شده است.

کافی است فقط یک بار ،سر چهار راه سپه بایستید و ابتدای خیابان راه آهن را تماشا کنید.

کافی است با توریستی که برای اولین بار قدم به این خیابان گذاشته هم کلام شوید.

کاروان سرای قدیمی شهر را که به نظاره بنشینی ،ناخود آگاه به این می اندیشی که به راستی روزگاری در هوای پاک قزوین نفس می کشیدی و با صدای شتر ها و شتربان و شیهه اسبان و قاطران مأنوس شده بودی و اما اینک ماشین ها و دود و دم این ماشین ها  نه تنها نفست را گرفته اند که هیچ،بل آثار بی رمقی را در چهره ات می توان مشاهده نمود.

ساعت 18،چهارراه شهدا(سپه)

ترافیک  به  اوج خود رسیده،نزدیک­تر که بیایی بی توجهی رانندگانی را  مشاهده می کنی که با  پارک های اریب  تاکسی های خود ،بی توجه به نظم شهر و قانون راهنمایی و بی اهمیت به وقت شهروندان  چنان ترافیکی به بار آورده اند که می توان از آن با نام فاجعه نام برد.

به راستی چه کسی مسئول بی نظمی  تاکسی­های مسیر سپه به شهر صنعتی لیاءاست؟

کدام ارگان را باید به دادگاه وجدان کشاند؟

چرا کسی پاسخگو نیست؟

چراوقت  شهروندان برای بعضی از مسئولین دست اندرکار ارزشی ندارد؟

چندین مرتبه درگیری رانندگان این مسیر به دلیل پارک های­دوبله وگاهاًسوبله را از نزدیک مشاهده نموده ام گوئیا  اینان مالکان خیابانی شده اند که دیگران باید برای عبور از آن عوارض هم بپردازند.

چه کسی مسئول رسیدگی به این چنین مشکلات است؟

سازمان حمل و نقل،سازمان تاکسیرانی؟

شورای ترافیک؟شهرداری؟راهنمایی و رانندگی؟

هرچند خویشتن خویش را آزرده خاطر می کنم ،برهوت پاسخگویی مسئولین ومدیران شهر مدت هاست که  هر منتقدی را به انزوا کشانده،چرا کسی پاسخگوی چنین معضلاتی نیست؟

مگر هفته گذشته در خصوص ترافیک و ازدحام ماشین های منتهی به خیابان سلامگاه مطلب ننوشتم ؟شخص اول راهنمایی و رانندگی قزوین حتی خود پاسخگویی بر مطلب فوق نداد هیچ ،ترافیک بدتر از قبل نیز شد.

آری این است جواب انتقاد،اصلاًچراانتقاد؟

این یک حق است ،حق طبیعی،حق طبیعی یک شهروند،من به عنوان یک شهروند آیا حق بهینه از شهر،خیابان،و هوای پاک را ندارم؟

دوستان ،برای یک بار که شده سری به مسیر تاکسی های فوق بزنید.

دوستان،قزوین، این شهر باستانی زیر چرخ های بی نظمی ها نابود می شود ،یکی از این بی نظمی ها ترافیکی است که در اثر برنامه ریزی غلط به وجود آمده است،

ساعت 18 ،روز؟!!!

ما می نگاریم و می نویسیم و ساعت های 18 می آیند ،و می­ روند،شاید روزی روزگارانی  بر همه که نه عمده مشکلات فائق آئیم.

و مخلص کلام اینکه ،بیائید با پاسخ مسئولانه ،مردم را دلگرم کنیم ،نه ناامید،که این آزمون آزمونی سخت خواهد بود.

 

در انتظار مقالات و انتقادات سازنده شما هستیم

شما می توانید با ارسال مطالب انتقادی یا هر مطلب و مقاله ای در وبلاگ و باشگاه ما عضو شوید.

مطالب شما پس از بررسی  در معرض نمایش و انتشار قرار خواهد گرفت.
لطفاًاز ارسال مطالب سراسر توهین و افترا بپرهیزید که اگر این گونه باشد شأن نویسندگی در معرض سوال قرار خواهد گرفت. ما می خواهیم باانتقادات سازنده و به جا ،روحیه نقد پذیری رادر جامعه و بالاخص شهر خود (قزوین)و از همه مهم تر در میان مسئولین و مدیران ،گسترش داده و پاسخ مسئولانه  مدیران را به نظاره بنشینیم.
مطالب خود را با نام و به آدرس ذیل ارسال کنید.

ahmadisaman505@yahoo.com